پارسا طاهری
پارسا هستم، نرم افزار خوندم، بیش از ۵۰ تا سایت طراحی کردم، ۶ سال هست وارد دیجیتال مارکتینگ شدم و گواهینامه های Google، SEMrush، HubSpot رو گرفتم الانم مشاوره دیجیتال مارکتینگ، مجری و مدرس دوره های دیجیتال مارکتینگ در چند تا شرکت هستم.
کاربردهای یادگیری ماشین و سیستم توصیهگر در فروش و بازاریابی
استفاده از یادگیری ماشین (Machine Learning) و سیستمهای پیشنهاد دهنده (Recommendation Systems) در صنایع مختلف به یکی از ابزارهای کلیدی برای افزایش فروش آنلاین و بهبود بازاریابی دیجیتال تبدیل شده است. این فناوریها به شرکتها اجازه میدهند تا رفتار مشتریان را تحلیل کنند و پیشنهادات شخصیسازیشده ارائه دهند که منجر به افزایش تجربه مشتری و سودآوری میشود. در این مقاله، کاربردهای موفق این دو فناوری در بازاریابی و فروش، آمارهای مرتبط و منافع مالی آنها بررسی خواهد شد.
بازاریابی دیجیتال و تجارت الکترونیک
در بازاریابی دیجیتال، سیستمهای پیشنهاد دهنده نقش مهمی در شخصیسازی تجربه کاربری دارند. آمازون یکی از مثالهای موفق است که تقریباً ۳۵ درصد از فروش خود را از طریق این سیستمها انجام میدهد. پیشنهاد محصولات بر اساس رفتار مشتری، یکی از استراتژیهای کلیدی این پلتفرم است که منجر به افزایش فروش آنلاین شده است.
آمار و منافع مالی:
- آمازون: حدود ۳۵٪ از درآمد کل این شرکت از طریق سیستمهای پیشنهاد دهنده به دست میآید. (منبع: McKinsey)
- افزایش فروش: شرکتهایی که از شخصیسازی استفاده میکنند، شاهد افزایش ۲۰ درصدی در فروش هستند. (منبع: BCG)
مثالها:
نتفلیکس: سیستمهای پیشنهاد دهنده نتفلیکس باعث میشود که ۸۰٪ از محتوای تماشا شده توسط کاربران، بر اساس پیشنهادات این سیستم باشد. این سیستم به کاهش نرخ لغو اشتراک و افزایش نگهداری مشتری کمک میکند.
منافع مالی: نتفلیکس سالانه بیش از ۱ میلیارد دلار از طریق کاهش نرخ لغو اشتراک صرفهجویی میکند. (منبع: Forbes)
اسپاتیفای: اسپاتیفای از الگوریتمهای یادگیری ماشین برای پیشنهاد موسیقی به کاربران استفاده میکند که منجر به افزایش ۱۰ درصدی تعامل کاربران شده است.
منافع مالی: افزایش تعامل کاربران باعث رشد تبلیغات هدفمند و درآمد حاصل از اشتراکهای بیشتر شده است.
خردهفروشی و مد
در صنعت خردهفروشی و مد، استفاده از سیستمهای پیشنهاد دهنده برای شخصیسازی تجربه مشتری بسیار متداول شده است. شرکتهایی مانند والمارت و زارا از یادگیری ماشین برای بهینهسازی موجودی و پیشبینی تقاضا استفاده میکنند.
آمار و منافع مالی:
- والمارت: با بهینهسازی زنجیره تأمین و مدیریت موجودی، تا ۱۵٪ کاهش در هزینههای لجستیک داشته است. (منبع: Accenture)
- فروشگاههای خردهفروشی: که از یادگیری ماشین برای شخصیسازی پیشنهادات استفاده میکنند، شاهد افزایش ۵ تا ۱۰ درصدی در فروش هستند. (منبع: BCG)
مثالها:
استیچ فیکس (Stitch Fix): این شرکت از یادگیری ماشین برای پیشنهادات لباسهای متناسب با سلیقه مشتریان استفاده میکند. این امر منجر به افزایش رضایت مشتریان و کاهش هزینههای بازگشت کالا شده است.
منافع مالی: سیستمهای استیچ فیکس به صرفهجویی در هزینههای عملیاتی و افزایش سود کمک کردهاند.
زارا: زارا از سیستمهای پیشبینی تقاضا برای مدیریت موجودی محصولات استفاده میکند که باعث کاهش موجودی غیرقابل فروش و افزایش سوددهی شده است.
منافع مالی: بهینهسازی موجودی محصولات به کاهش هزینههای اضافی و افزایش سوددهی کمک کرده است.
بانکداری و خدمات مالی
در بانکداری و خدمات مالی، الگوریتمهای یادگیری ماشین به بانکها کمک میکنند تا محصولات مالی مناسب را به مشتریان پیشنهاد دهند و همچنین تقلبهای مالی را شناسایی کنند. پیپل از این سیستمها برای شناسایی رفتارهای مشکوک و جلوگیری از تقلبهای مالی بهره میبرد.
آمار و منافع مالی:
- بانکها: استفاده از سیستمهای پیشنهاد دهنده منجر به افزایش ۱۰ تا ۱۵ درصدی در استفاده از محصولات مالی شده است. (منبع: McKinsey)
- پیپل: با استفاده از یادگیری ماشین، سالانه میلیونها دلار در جلوگیری از تقلب صرفهجویی کرده است.
مثالها:
بانک جیپیمورگان: جیپیمورگان از یادگیری ماشین برای پیشنهاد محصولات مالی و بهبود فرآیندهای خدمات مالی استفاده میکند که به افزایش رضایت مشتریان و بهبود استفاده از محصولات مالی منجر شده است.
منافع مالی: سیستمهای پیشنهاد دهنده جیپیمورگان به افزایش درآمد حاصل از کارمزد و کاهش هزینههای مرتبط با فرآیندهای دستی کمک کردهاند.
منافع مالی یادگیری ماشین و سیستمهای پیشنهاد دهنده
استفاده از یادگیری ماشین و سیستمهای پیشنهاد دهنده در صنایع مختلف، بهطور متوسط باعث افزایش ۵ تا ۲۰ درصدی فروش و کاهش هزینههای عملیاتی میشود. شخصیسازی پیشنهادات میتواند نرخ بازگشت مشتریان را تا ۱۵ درصد افزایش دهد و بهینهسازی موجودی منجر به کاهش هزینههای لجستیک و افزایش سوددهی شرکتها میشود.
نتیجهگیری
یادگیری ماشین و سیستمهای پیشنهاد دهنده در بازاریابی دیجیتال و فروش آنلاین توانستهاند تجربه کاربری را بهبود بخشیده و بهرهوری مالی شرکتها را افزایش دهند. شرکتهای موفق مانند آمازون، نتفلیکس و اسپاتیفای با استفاده از این فناوریها توانستهاند به افزایش فروش، بهبود تجربه مشتری و کاهش هزینهها دست یابند. شرکتهای مختلف با استفاده از یادگیری ماشین به مزیتهای رقابتی جدید دست یافتهاند و این فناوری به عنوان یکی از کلیدهای موفقیت در بازار امروز شناخته میشود.
منابع پیشنهادی
-
McKinsey & Company – Personalization at Scale
https://www.mckinsey.com/business-functions/marketing-and-sales/our-insights/the-future-of-personalization -
Forbes – Netflix’s Billion Dollar Algorithm
https://www.forbes.com/sites/bernardmarr/2016/02/01/netflixs-secret-billion-dollar-algorithm-how-it-works -
BCG – The $800 Billion Personalization Opportunity
https://www.bcg.com/publications/2021/800-billion-dollar-personalization-opportunity -
Accenture – The Rise of AI in Retail
https://www.accenture.com/us-en/insights/retail/artificial-intelligence-retail -
PwC – Financial Services Technology 2020
[https://www.pwc.com/gx/en/industries/financial-services/publications/financial-services-technology-2020-and-beyond.html](https://www.pwc.com
تحول بازاریابی در صنعت خودرو: تصمیمات دادهمحور با استفاده از هوش مصنوعی و یادگیری ماشین
این مقاله به بررسی تحول دیجیتال در بازاریابی صنعت خودرو با استفاده از هوش مصنوعی (AI) و یادگیری ماشین (ML) میپردازد. این فناوریها به شرکتهای خودروسازی کمک میکنند تا با تصمیمگیری دادهمحور، استراتژیهای بازاریابی خود را بهینه کنند و با بهرهگیری از سیستمهای پیشنهاددهنده، تجربه مشتریان را شخصیسازی کنند. با تحلیل رفتار کاربران و پیشبینی الگوهای خرید، برندهایی مانند تسلا و بیامو توانستهاند نرخ تبدیل خود را افزایش دهند. در این مقاله، به تاثیر این فناوریها بر رشد بازار، بهبود بازدهی تبلیغات و کاهش هزینههای بازاریابی پرداخته شده است.
مقدمه
در دهه اخیر، صنعت خودرو شاهد تحولاتی شگرف بوده است که بخش عمدهای از آن به لطف پیشرفتهای تکنولوژی مانند هوش مصنوعی (AI) و یادگیری ماشین (ML) ممکن شده است. این فناوریها به شرکتهای خودروسازی کمک میکنند تا با تصمیمات دادهمحور، استراتژیهای بازاریابی خود را بهبود بخشند و با استفاده از سیستمهای پیشنهاددهنده، تجربه مشتری را شخصیسازی کنند. در این مقاله به بررسی این تحول دیجیتال در بازاریابی صنعت خودرو میپردازیم و از آمار و ارقام برای تحلیل اهمیت آن استفاده میکنیم.
نقش هوش مصنوعی و یادگیری ماشین در بازاریابی دادهمحور
بازاریابی دادهمحور به معنای استفاده از دادههای واقعی برای بهبود استراتژیهای بازاریابی است. شرکتهای خودروسازی با استفاده از AI و ML قادرند حجم عظیمی از دادهها را تحلیل کنند و رفتار مشتریان را به صورت دقیق پیشبینی نمایند. به عنوان مثال، برندهای مطرحی مانند Tesla و BMW از هوش مصنوعی برای پیشبینی الگوهای خرید مشتریان و ارائه پیشنهادات سفارشیشده استفاده میکنند(Fullpath).
سیستمهای پیشنهاد دهنده: بهینهسازی تجربه مشتری
سیستمهای پیشنهاددهنده با استفاده از یادگیری ماشین قادر به شناسایی نیازهای مشتریان و ارائه محصولات و خدمات مناسب به آنها هستند. این سیستمها با تحلیل دادههای مربوط به تاریخچه خرید، الگوهای جستجو و ترجیحات کاربران، محتوای تبلیغاتی شخصیسازیشدهای را به آنها ارائه میدهند. به عنوان مثال، آئودی از چنین سیستمهایی برای ارائه پیشنهادات ویژه به مشتریانی استفاده میکند که به دنبال خودروهای لوکس هستند(TCS Innovation Hub).
آمار و ارقام: تاثیر هوش مصنوعی در بازاریابی خودرو
طبق گزارشها، استفاده از AI در بازاریابی دیجیتال باعث شده تا نرخ تبدیل (Conversion Rate) تا ۳۰% افزایش یابد(Carfeine). علاوه بر این، پیشبینی میشود که بازار هوش مصنوعی در صنعت خودرو تا سال ۲۰۲۷ به ارزشی بالغ بر ۱۵.۹ میلیارد دلار برسد(Fullpath). این رشد نشاندهنده اهمیت فزاینده این فناوریها در بهبود تجربه مشتریان و افزایش بهرهوری در بازاریابی است.
بهینهسازی استراتژیهای بازاریابی با هوش مصنوعی
AI نه تنها به شخصیسازی تبلیغات کمک میکند، بلکه در تحلیل دادههای بازار نیز نقش مهمی ایفا میکند. شرکتهای خودروسازی میتوانند با استفاده از AI، تحلیلهای پیشبینیکننده انجام دهند و تصمیمات استراتژیکتری در زمینه قیمتگذاری و توزیع اتخاذ کنند. برای مثال، Google Ads و Facebook Ads از الگوریتمهای هوش مصنوعی برای بهینهسازی تبلیغات آنلاین استفاده میکنند که منجر به کاهش هزینهها و افزایش بهرهوری میشود(McKinsey & Company).
نمونههای موفق: تسلا و بیامو
تسلا یکی از پیشگامان استفاده از هوش مصنوعی در بازاریابی است. این شرکت از AI برای بهبود تجربه مشتریان در خودروهای الکتریکی و ارائه خدمات شخصیسازیشده استفاده میکند. از سوی دیگر، بیامو نیز با استفاده از سیستمهای پیشنهاددهنده و یادگیری ماشین، تبلیغات هدفمندتری را برای مشتریان خود ارائه میدهد(TCS Innovation Hub).
تاثیر در آینده بازاریابی صنعت خودرو
استفاده از AI و ML در بازاریابی خودرویی همچنان در حال رشد است و انتظار میرود که تا سال ۲۰۳۰، بازار خودروهای متصل (Connected Cars) و اینترنت اشیا (IoT) نیز بهبودهای قابلتوجهی را در ارائه تجربههای شخصیسازیشده به مشتریان به همراه داشته باشد. خودروهای خودران نیز به کمک دادههای جمعآوریشده از AI میتوانند به بهبود استراتژیهای بازاریابی کمک کنند(VisionX).
نتیجهگیری
تحول دیجیتال در بازاریابی صنعت خودرو با کمک هوش مصنوعی و یادگیری ماشین به شرکتها امکان میدهد تا تصمیمات دادهمحور اتخاذ کنند، هزینههای بازاریابی را کاهش دهند و تجربه مشتریان را بهبود بخشند. با توجه به رشد سریع این فناوریها، آینده بازاریابی در این صنعت به شدت به تحلیل دادهها و سیستمهای پیشنهاددهنده متکی خواهد بود.
۱۹ نوع کلمه کلیدی در SEO
همانطور که مشتریان بیشتری به خرید اینترنتی می پردازند، کسب و کارها می توانند استراتژی های بازاریابی خود را با بازارهای گسترده تر تطبیق دهند. یکی از راه هایی که شرکت ها و بازاریابان می توانند تلاش های خود را بهبود بخشند، استفاده از کلمات کلیدی برای تقویت کمپین های موتور جستجوی مهم است. اگر می خواهید ترافیک سایت شرکت خود را افزایش دهید و تبدیل ها و سرنخ ها را برای برند خود افزایش دهید، درک کلمات کلیدی و نحوه استفاده موثر از آنها ضروری است. در این مقاله به بررسی انواع کلمات کلیدی و نحوه استفاده از آنها در استراتژی بازاریابی خود می پردازیم.
کلمات کلیدی سئو چیست؟
کلمات کلیدی عبارتها یا کلماتی هستند که بازاریابان برای بهینهسازی محتوای وب خود استفاده میکنند تا به وبسایتهایشان در رتبهبندی بالا در نتایج موتورهای جستجو کمک کنند. بازاریابان از کلمات کلیدی خاصی در سراسر محتوای خود استفاده می کنند تا رتبه وب سایت خود را در موتورهای جستجو بهبود بخشند. این کلمات کلیدی اغلب از عباراتی می آیند که توسط کاربران موتورهای جستجو جستجو می شوند.
به عنوان یک دیجیتال مارکتر، می توانید انواع خاصی از کلمات کلیدی را برای ایجاد محتوای موفق مورد هدف قرار دهید. میتوانید از کلمات کلیدی برای افزایش ترافیک وب، دریافت سرنخهای واجد شرایط و افزایش تبدیل برای برندهایشان استفاده کنید. استفاده از کلمات کلیدی می تواند به مشتریان بالقوه کمک کند تا زمانی که یک عبارت یا عبارت جستجوی خاص را جستجو می کنند، در وب سایت شرکت قرار گیرند. به عنوان مثال، اگر یک بازاریاب در حال توسعه یک کمپین برای کفش های دویدن است، می تواند از کلمات کلیدی مانند “کفش دویدن” برای کمک به مردم برای یافتن وب سایت برند خود در نتایج موتورهای جستجو استفاده کند.
در زیر انواع رایج کلمات کلیدی وجود دارد که می توانید در برندسازی خود از آنها استفاده کنید:
۱.کلمات کلیدی عمومی(Market segment keywords)
این کلمات کلیدی کلمات عمومی مرتبط با یک برند یا صنعت خاص هستند. آنها مخاطبانی را هدف قرار می دهند که در جستجوی اطلاعات عمومی هستند، اگرچه می توانند برای نیازهای بازاریابی تخصصی تر باشند. به عنوان مثال، شخصی که به دنبال خرید کفش برای دویدن است ممکن است به جای یک مارک خاص تر، عبارت کلی “کفش دویدن” را جستجو کند.
۲.کلمات کلیدی تعریف کننده مشتری(Customer-defining keywords)
این کلمات کلیدی برای دسته خاصی از مشتریان در نظر گرفته شده است. به عنوان مثال، ممکن است هنگام استفاده از این کلمات کلیدی، سن مخاطب هدف خود را در نظر بگیرید. سپس می توانید در مورد جنسیت، شغل و محل زندگی آنها تحقیق کنید تا گروه خاصی را برای تبلیغات هدف قرار دهید. کلمات کلیدی تعیین کننده مشتری شما می توانند مخاطبان هدف شما را مورد خطاب قرار دهند. به عنوان مثال، اگر با محصولات پوشاک ورزشی سروکار دارید، یک کلمه کلیدی تعیین کننده مشتری برای استفاده می تواند «علاقه مندان به ورزش بزرگسالان» باشد. سعی کنید کلمات کلیدی تعیین کننده مشتری را پیدا کنید که منعکس کننده جمعیت شناسی بازار هدف برند شما باشد.
۳.کلمات کلیدی تعریف کننده محصول(Product-defining keywords)
این کلمات کلیدی یک محصول را توصیف و توضیح می دهند. مشتریان از کلمات کلیدی تعیین کننده محصول برای نتایج جستجوی خاص مانند موارد خاص استفاده می کنند. برند شما باید از کلمات کلیدی تعیین کننده محصول برای تشریح محصولات یا خدمات دقیق کسب و کار استفاده کند. خریداران زمانی که در مرحله اولیه خرید هستند، کلمات کلیدی تعیین کننده محصول را جستجو می کنند.
بهترین راه برای استفاده از این کلمات کلیدی این است که ابتدا لیست محصولات خود را تجزیه و تحلیل کنید و سپس توضیح کاملی در مورد هر محصول در لیست ارائه دهید. پس از آن، توضیحات محصولات خود را بررسی کنید و حداقل دو کلمه کلیدی مرتبط را انتخاب کنید. از این کلمات کلیدی به عنوان کلمات کلیدی تعیین کننده محصول خود استفاده کنید.
۴.کلمات کلیدی محصول(Product keywords)
کلمات کلیدی محصول، کلمات کلیدی هستند که به پیشنهادات برندهای خاص مربوط می شوند. این کلمات کلیدی عباراتی یا اصطلاحاتی هستند که مستقیماً به خدمات یا محصولات یک شرکت اشاره دارند. هر برند باید کلمات کلیدی محصول را برای تمام خدمات و محصولات خود شناسایی کند تا به مشتریان فعلی و بالقوه خود کمک کند تا محصولات خود را از طریق جستجو پیدا کنند. اگر برای مثال کلمه ای مانند “کپی” را جستجو کنید، به احتمال زیاد از یک برند معتبر نتیجه خواهید گرفت. هر عبارتی که تایپ کنید، نتایجی را از برندهایی دریافت خواهید کرد که آن محصولات یا خدمات را در صنعت ارائه می دهند.
به عنوان مثال دیگر، صنعت ورزش معمولاً از کلمات کلیدی محصول استفاده می کند زیرا شرکت های این صنعت به رویدادهای ورزشی مهم و ورزشکاران پیوند دارند. شخصی که در جستجوی یک فرد برجسته است، احتمالاً در اولین صفحه جستجو با مجموعه وسیعی از محصولات از طرف حامی خود مواجه می شود که باعث می شود نام او به عنوان کلمه کلیدی محصول عمل کند.
۵.کلمات کلیدی رقبا(Competitor keywords)
اینها کلمات کلیدی هستند که رقیب شما در استراتژی بازاریابی خود برای کسب رتبه بالا در موتورهای جستجو استفاده می کند. تحقیقات کلمات کلیدی را انجام دهید تا کلمات کلیدی رقیبی را که سایر مشاغل برای ایجاد ترافیک به وب سایت خود استفاده می کنند، کشف کنید. شناسایی کلمات کلیدی رقیب مناسب به شما کمک می کند تا کلمات کلیدی خاصی را که برای رقبای شما کار می کنند را درک کنید. علاوه بر این به شما فرصت هایی برای پیش نویس محتوای جدید می دهد و در نهایت رتبه بندی برند شما را در موتورهای جستجو افزایش می دهد.
۶.کلمات کلیدی دنباله بلند(Long-tail keywords)
اینها معمولا طولانی ترین کلمات کلیدی جستجو هستند که مخاطب یا موضوع خاصی را هدف قرار می دهند. این کلمات کلیدی دارای کلمات کلیدی کم رقابت هستند. کلمات کلیدی همچنین دارای ترافیک جستجوی محدودی هستند که رتبه بندی آنها را آسان تر می کند. از آنجایی که کلمات کلیدی دم بلند نسبت به سایر کلمات کلیدی خاص تر هستند، ممکن است نسبت به اکثر کلمات کلیدی نرخ تبدیل بالاتری داشته باشند. یک مثال خوب از کلمه کلیدی دم بلند ممکن است «بهترین کفش دویدن برای زانوهای آسیب دیده» باشد.
۷.کلمات کلیدی دنباله کوتاه(Short-tail keywords)
این کلمات کلیدی به عنوان کلمات کلیدی عمومی نیز شناخته می شوند. کلمات کلیدی محبوب و گسترده جستجو منجر به تعداد زیادی ترافیک جستجو می شود. این نوع کلمه کلیدی کمتر از دو کلمه را شامل می شود. علاوه بر این، آنها در مقایسه با اکثر کلمات کلیدی رتبه رقابتی دارند. کلمات کلیدی کوتاه کوتاه هستند و شامل یک یا دو عبارت هستند. یک مثال خوب از کلمه کلیدی دم کوتاه ممکن است “کفش دویدن” باشد.
۸.کلمات کلیدی دنباله متوسط(Mid-tail keywords)
این کلمات کلیدی بین کلمات کلیدی دم کوتاه و کلیدواژه های دم بلند قرار می گیرند. اگرچه کلمات کلیدی میانی حجم ترافیک نسبتاً کمی دارند، اما نسبت به سایر کلمات کلیدی دارای نرخ تبدیل بالاتر و رقابت کمی هستند.
۹.کیوردهای هدف گذاری شده(Intent targeting keywords)
این کلمات کلیدی با هدف کاربر در هنگام جستجوی یک عبارت خاص مطابقت دارند. این کلمات کلیدی بخش ضروری جستجوی پولی هستند. بازاریابان می توانند از آن برای انجام بازاریابی مبتنی بر هدف استفاده کنند. کلمات کلیدی هدف گذاری قصد به بازاریابان کمک می کند تا ترافیک بیشتری را به وب سایت خود هدایت کنند، سرنخ های بیشتری تولید کنند و مشتریان بالقوه بهتری را جذب کنند.
۱۰.کلمات کلیدی معنایی پنهان(LSI keywords)
کلمات کلیدی Indexing Semantic Latent (LSI) عباراتی مفهومی هستند که موتورهای جستجو برای درک محتوای وب سایت از آنها استفاده می کنند. به عنوان مثال، می توانید مقاله ای در مورد “فواید خوردن تخم مرغ” بنویسید. از موضوع، شما برای مخاطبانی می نویسید که می خواهند درباره فواید خاص خوردن تخم مرغ بیشتر بدانند. با این حال، ممکن است فراموش کنید که عبارت “غذا” را در جایی از مقاله خود ذکر کنید. بسیاری از موتورهای جستجو همچنان می توانند مقاله شما را به عنوان مقاله مرتبط با غذا شناسایی و رتبه بندی کنند.
۱۱.کلمات کلیدی تطبیق عبارت(Phrase match keywords)
این کلمات کلیدی به دنبال تطابق دقیق در پارامتر جستجوی موتور جستجو برای شروع یک تبلیغ هستند. به عنوان مثال، ممکن است سایتی را با محتوایی مانند «دندانپزشکان نصب روکش دندان» جستجو کنید. ممکن است برخی از تبلیغات ظاهر شوند که محصولات دندانپزشکی را به شما نشان می دهند. این تبلیغات نتیجه یک تطابق عبارتی است که معمولاً در پسزمینه اتفاق میافتد. تطبیق عبارت معمولاً شامل چندین تنوع برای کمک به توضیح مترادفها، املای اشتباه، نقلعبارتها و اصطلاحات ضمنی است.
۱۲.کلمات کلیدی کاملا دقیق(Exact match keywords)
کلمات کلیدی تطبیق دقیق بیشتر شبیه کلمات کلیدی دم کوتاه هستند. بازاریابان معمولاً از این کلمات کلیدی برای هدف قرار دادن تبلیغکنندگانی استفاده میکنند که آگهیهایشان زمانی باز میشود که کاربر اینترنت یک عبارت خاص را در موتور جستجو جستجو میکند. تبلیغ کنندگان معمولاً برای این کلمات کلیدی پیشنهاد می دهند و موتورهای جستجو از آنها برای هدف قرار دادن مخاطبان خاص با تبلیغات خاص استفاده می کنند. نام تجاری شما می تواند از این کلمات کلیدی برای هدف قرار دادن افرادی که عبارات خاصی را جستجو می کنند استفاده کند. در نهایت، این کلمات کلیدی می توانند شانس شما را برای تبدیل افزایش دهند. کلمات کلیدی مطابقت دقیق بخشی از برخی از خدمات جستجوی پولی را تشکیل می دهند.
۱۳.کلمات کلیدی منفی(Negative keywords)
این کلمات کلیدی مخالف کلمات کلیدی تطبیق دقیق هستند. آنها از ظاهر شدن تبلیغات به محض جستجوی کاربر برای یک عبارت خاص که معمولاً به عنوان منطبقات منفی نامیده می شود، جلوگیری می کنند. برخی از موتورهای جستجو کلماتی مانند “رایگان” را به عنوان کلمات کلیدی منفی در نظر می گیرند. این بدان معناست که اگر کاربر جستجویی را با استفاده از این کلمه منفی انجام دهد، ممکن است نتایج کسب و کار خاصی را نبیند.
۱۴.کلمات کلیدی مرتبط عمودی(Related vertical keywords)
این کلمات کلیدی معمولا دیدگاه دقیق تری به محتوای کسب و کار شما ارائه می دهند. فرض کنید شرکتی دارید که به عنوان مثال در فروش سخت افزار کامپیوتر تخصص دارد. “فروشنده سخت افزار کامپیوتر” می تواند یک کلمه کلیدی افقی در این زمینه باشد. کلمات کلیدی عمودی مرتبط، در این مورد، ممکن است چیزی شبیه «فروش چاپگر» یا «رم برای فروش» باشند.
۱۵.کلمات کلیدی مکانی یا جغرافیایی(Geo Locational keywords)
این کلمات کلیدی هر چیزی را که به یک مکان خاص مربوط می شود را پوشش می دهد. کلمات کلیدی موقعیت مکانی برای مشاغل مبتنی بر مکان بسیار مفید هستند. آنها ممکن است چیزی شبیه “خدمات بکسل کارولینای شمالی” باشند. کلمات کلیدی موقعیتی میتوانند شامل کلمات یا عباراتی باشند که هدفشان نشان دادن تبلیغاتی است که کسبوکارهایی در نزدیکی فرد جستجوگر دارند. در این مورد، کلمه کلیدی مکان ممکن است چیزی مانند “شرکت یدک کش در نزدیکی من” باشد.
۱۶.کلمه کلیدی بلند همیشه سبز(Long-term evergreen keyword)
اینها کلمات کلیدی هستند که به طور نامحدود مرتبط باقی می مانند. در حالی که حجم جستجو ممکن است نوسان داشته باشد، بر این کلمات کلیدی تأثیری نخواهد گذاشت. کلمات کلیدی همیشه سبز طولانی مدت ماه ها و حتی سال ها پس از انتشار مرتبط باقی می مانند زیرا افراد برای مدت طولانی محتوای مرتبط با این کلمات کلیدی را جستجو می کنند. کلمات کلیدی همیشه سبز طولانی مدت به ندرت نیاز به به روز رسانی دارند، شاید سالانه.
۱۷.کلمات کلیدی اطلاعاتی(Informational keywords)
کلمات کلیدی اطلاعاتی کلمات کلیدی هستند که مشتریان هنگام جستجوی اطلاعات کلی در مورد یک موضوع، محصول یا خدمات خاص از آنها استفاده می کنند. خریداران معمولا از این کلمات کلیدی در مرحله آگاهی از فرآیند خرید استفاده می کنند. خریداران می دانند که یک محصول خاص یا برای حل یک مشکل خاص می خواهند. بنابراین آنها قبل از تصمیم گیری برای خرید به اطلاعات مرتبط نیاز دارند. یک مثال عالی از کلمات کلیدی اطلاعاتی ممکن است این باشد که “بهترین چوب ماهیگیری چیست؟”
۱۸.کلمات کلیدی ناوبری(Navigational keywords)
از این کلمات کلیدی به عنوان کلیدواژه “برو” نیز یاد می شود. افراد زمانی که می خواهند به وب سایت یک برند خاص هدایت شوند از این کلمات کلیدی استفاده می کنند. افرادی که از این کلمات کلیدی استفاده می کنند از قبل می دانند که چرا باید یک محصول بخرند و آن محصولات را از کجا دریافت می کنند. بنابراین، آنها از کلمات کلیدی خرید خاصی برای یافتن مکان مناسب برای خرید آنچه می خواهند استفاده می کنند. برای مثال، یک کاربر ممکن است با استفاده از نام خاص برند کفشی که میخواهد بخرد، کلمات کلیدی ناوبری «[برند] کفش دویدن» را وارد کند.
در این صورت، فردی که این کلمات کلیدی را جستجو می کند، کفش های مخصوص دویدن می خواهد و تصمیم گرفته اند آن را از یک شرکت خاص تهیه کنند. آنها از کلمات کلیدی ناوبری برای حرکت به سایتی استفاده می کنند که به آنها کمک می کند دقیقاً آنچه را که نیاز دارند پیدا کنند.
۱۹.کلمات کلیدی تراکنشی(Transactional keywords)
کلمات کلیدی تراکنش نیز به عنوان کلیدواژه “انجام” شناخته می شوند. اینها کلمات کلیدی هستند که خریداران زمانی از آنها استفاده می کنند که قبلاً تصمیم به خرید محصول یا خدمات خاصی داشته باشند. خریداران در مرحله مکالمه فرآیند خرید از کلمات کلیدی تراکنشی استفاده می کنند. برای مثال، زمانی که کاربر آماده خرید است، ممکن است «خرید کفش دویدن آنلاین» را جستجو کند.
ادمین اینستاگرام کیست؟
ادمین اینستاگرام علاوه بر اینکه یکی از اصطلاحات رایج در این شبکه اجتماعی می باشد، بعنوان یک شغل بعضا پردرآمد نیز شناخته می شود. شاید در مورد شخصی که بدون خروج از خانه، درآمد ماهیانه مناسبی را کسب می کند، کنجکاو شده اید و از افراد نزدیک به او در مورد شغل ایشان پرس و جو کرده و در پاسخ متوجه شده اید که او ادمین پیج اینستاگرام است.
ادمین اینستاگرام کیست؟
ادمین یا admin در واقع همان کلمه ی administrator است که طی مرور زمان کوتاه شده است. تا پیش از پیدایش فضای های مجازی و شبکه های اجتماعی administrator مفهوم متفاوتی داشت. یک administrator بعنوان شخص در ادارات و تیم ها نقش مدیریت بین وظایف و کارکنان را بر عهده دارد. نقش این اشخاص برای اینکه یک کسب و کار بدون مشکل به کارش ادامه دهد بسیار حائز اهمیت است. پاسخ دادن به تلفن ها، هماهنگ کردن مهمان ها و جلسات و رسیدگی به آنها، بررسی ارائه ها، برنامه ریزی برای کارها و مواردی از این قبیل همگی از کارهاییست که یک administrator یا admin انجام می دهد.
از یک administrator با وظایف معمول انتظار می رود که مهارت های عمومی کامپیوتر، جستجوی حرفه ای در اینترنت، توانایی تحقیق و پژوهش و روابط عمومی قوی را دارا باشد. یک administrator می تواند بعنوان دستیار دپارتمان، هماهنگ کننده و دستیار شخصی فعالیت کند. وظایف ادمین در یک نگاه کلی به ترتیب زیر:
- انتشار منظم پست، استوری، ویدئو، پخش زنده، ریلز
- نوشتن کپشن یا متن متناسب با محتوای آپلود شده
- مدیریت کامنت ها و پیام ها
- افزایش لایک پست ها
- افزایش بازدید (View) ویدیوها (پست اینستاگرام) و آشنایی با روش های مختلف افزایش ویو
- افزایش فالوور واقعی
- حفظ امنیت پیج و جلوگیری از هک شدن آن
- پویا نمودن پروفایل (تغییرات دوره ای در متن بایو و تصویر پروفایل)
- تسلط نسبی به نرم افزار های گرافیکی مانند Photoshop
- افزایش سطح تعامل پیج اینستاگرام (Engagement Rate Optimization)
- آشنایی با روش های مختلف تبلیغات در اینستا
- تسلط نسبی به زبان انگلیسی
- خلاقیت و تولید محتوای جذاب
- حفظ و افزایش امنیت پیج و فالوورها
چه کسانی به ادمین اینستاگرام نیاز دارند؟
کسبوکارهای بزرگ، شرکتهای با نیروی کار زیاد و خیلی از آدمهای معروف و اینفلوئنسرها از ادمین برای مدیریت پیج استفاده میکنند. به همین خاطر ادمینی یکی از شغلهایی با درآمد مناسب به حساب میاد.
حقوق ادمین اینستاگرام
میزان درآمد یک ادمین اینستاگرام به موارد مختلفی بستگی دارد. اما اگر میخواهید به روزترین میزان حقوق یک ادمین را ببینید، پیشنهاد میکنیم به سایتهای کاریابی سر بزنید یا مستقیماً با خود ادمینها در ارتباط باشید.
به طور میانگین میزان درآمد ادمینهای اینستاگرامی، از ۲ میلیون تومان شروع میشود و به ۲۰ میلیون تومان هم میرسد. حتی ممکن است بیشتر از اینها هم درآمد داشته باشند! میپرسید چطور؟
این میزان درآمد، به چند موضوع بستگی دارد:
- میزان وقتی که برای آموزش، یادگیری و کسب تجربه میگذارند.
- مهارتهای آن ادمین در تولید محتوا، بازاریابی و فروش، تبلیغات، تعامل و …
- تعداد پیجهایی که با آنها همکاری میکند.
استراتژی دیجیتال مارکتینگ چیست؟
فهرست مطالب
تدوین استراتژی دیجیتال مارکتینگ نقشه راهی است که شما را به هدف بازاریابی تان می رساند. فرقی نمیکند که در مرحله شروع و راهاندازی یک “استارت آپ” هستید، یا کسب و کار و تجارتی با سالها سابقه دارید، برای نوشتن یک طرح و برنامه بازاریابی دیجیتال هیچوقت دیر نیست و تاثیر واقعی و شگرفی روی کسب و کار شما میگذارد. بهتر است همین حالا از این شانس برای موفقیت استفاده کنید.
نجات از سردرگمی و بی هدفی
پیرو تحقیقات صورت گرفته در سال ۲۰۱۹ همه شرکت هایی که در کسب و کارهای دیجیتال خود موفقیت کسب کردهاند، ابتدا استراتژی دیجیتال مارکتینگ خود را طراحی نموده و سپس به پیاده سازی استراتژی بازاریابی دیجیتال خود اقدام نمودند. این رویکرد هوشمندانه آنها را از سردرگمی و بلاتکلیفی در رسیدن به اهداف کسب و کار خود رهایی داده و زودتر به اهداف سازمانی در جذب مشتریان جدید ، حفظ مشتریان قدیم و افزایش فروش رسیدند.
شناخت از سهم بازار
ابزاراهی زیادی در پلتفورم های دیجیتال اصلی وجود دارند تا بتوانید سطح تقاضای مشتری را پیدا کنید. توصیه می کنیم “آنالیز شکاف را” با استفاده از “برنامه ریزی کلید واژه گوگل” جستجو کنید تا ببینید که هدف محققان برای جذب آن ها در سایت تان چیست، ببینید چه میزان از مردم به محصولات یا خدمات یا بخشی که می توانید از طریق Facebook IQ به آن برسید، علاقمند هستند.
شناخت رقبا
- رقیب تجاری: رقیبی است که محصول و خدماتی مشابه شما را ارایه میدهد .
- رقیب محتوایی: رقیبی است که محصول یا خدماتی ارایه نمیدهد اما نام و یا مشخصات محصول را که در وب جستجو میکنید نام او در صفحه اول است.
- رقیب تجاری-محتوایی: رقیبی که هم محصول و خدمات مثل شما را ارایه میدهد وهم در رتبه های بالاتری در گوگل قرار دارد.
محتوا به ازای مخاطبین
داشتن یک استراتژی دیجیتال مارکتینگ مدون، به شما این امکان را میدهد با توجه یه پرسونای مشتری هدف خود، محتوای مناسبی تهیه کنید تا بتوانید نظر آنها را به سمت خرید محصول و یا خدمات خود جلب نمایید. استراتژی بازاریابی دیجیتال این خلاء محتوایی را یافته و در جهت برطرف کردن آن برنامه ریزی خواهد کرد که به استراتژی تولید محتوا می گوییم.
شناخت مشتریان هدف
در تدوین استراتژی دیجیتال مارکتینگ، تهیه چک لیست پرسونای مشتری یکی از اساسی ترین مراحل استراتژی دیجیتال مارکتینگ است گه باید به دقت توسط استراتژیست دیجیتال مارکتینگ شما بر اساس مشتریان قبلی، جشم اندازها، بازار هدف، مشتریانی که هدف گذاری اجتماعی، سنی، جغرافیایی شده اند را تهیه نماید. باید بدانید که مشتری اصلس شما داری چه ویژگی هایی است و چه خواسته و علایقی دارد
یکپارچگی در فعالیتهای دیجیتال مارکتینگ
تدوین استراتژی دیجیتال مارکتینگ باعث می شود تا شما مانند یک بافنده فرش عمل کنید و از تمام پتانسیل های کانالهای دیجیتال مارکتینگ بهرهمند شوید.یک بافنده فرش، بر اساس نقشه پیش رو و با رنگ هایی که در نقشه کشیده شده است گره به گره پیش می رود.
مشخص شدن هزینه استفاده از هر کانال
در استراتژی دیجیتال مارکتینگ، بخش تخصیص بودجه و هزینه موردنیاز برای پیاده سازی نقشه بازاریابی یکی از مهمترین بخش ها بشمار می آید که باید توسط یک کارشناس ارشد دیجیتال مارکتینگ تهیه شود.
به زبان ساده تر یک دیجیتال مارکتر باید بر اساس این استراتژی از کارفرما بودجه دیجیتال خود را هزینه کند تا به KPI های مورد نظر برسد.
مقرون بهصرفه
این استراتژی این امکان را به شما میدهد با آزمون و خطا و هزینه کردن جزیره ای در استفاده از ابزارهای دیجیتال مارکتینگ پول خود را هدر نمیدهد و همچنین زمانی را که باید از رقبا پیشی بگیرید را حفظ خواهید کرد.
چابکسازی در تصمیم گیری
وقتیکه در شرایط خاصی قرار میگیرید بطور مثال محصولی دارید که باید بسرعت فروش رود زیراکه در هزینه انبارداری محصول بسیار گرانتر خواهد بود ، در اینجاست که میتوانید اولویت خود در استفاده از کانالهای دیجیتال را تغییر داده و نگاه های مخاطبین خود در همه کانالهای دیجیتال خود را به سمت خرید آن مجصول خواص سوق دهید، این یعنی چابکی در تصمیم و اجرا
انعطافپذیری سریعتر و راحتر
با داشتن یک استراتژی بازاریابی اینترنتی ، مدام بازخورد ها و KPI ها را بررسی و اصلاح خواهید کرد چراکه رفتار مشتری هر لحظه ممکن است تغییر کند و به سمتی برود یا اینکه رویدادهایی نوظهور می تواند برروی کارکرد یک ابزار دیجیتال مارکتینگ شما بطور مثال تلگرام تاثیر گذاشته و فیلتر شود و مشتریان شما به یک کانال دیگری مهاجرت کنند، همین بازنگری در KPI ها این پیشبینی را به شما خواهد داد که کانال جدیدی را که مشترییان آنجا هستند را بیابید و حضور داشته باشید.
مشاوره رایگان
برای طراحی استراتژی دیجیتال مارکتینگ، سریعتر اقدام کنید